غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد
دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟
هیچ وقت مغرورنشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .
دوستی شوخی سرد آدماست ، بازی شیرین گرگم به هواست ، واسه کشتن غرورمن و تو ، دوستی توطئه ثانیه هاست
کاش غرورم را که در پستوی سادگیم پنهان بود می یافتی ، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم منبع:موری.کام
همه بغض من تقدیم غرورنازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق
گرچه ای دوست غروردلت احساس مرا درک نکرد ، آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد .
ز چشمت اگر چه که دورم هنوز ، پر از اوج عشق و غرورم هنوز (منبع:موری.کام،) قبول است عمر خوشی ها کم است ، ولی با توام پس صبورم هنوز
آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور
انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس